جدول جو
جدول جو

معنی کنه پیش - جستجوی لغت در جدول جو

کنه پیش
آشپزخانه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
آنکه جامه های کهنۀ دیگران پوشد: من کهنه پوش تو نیستم. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام قدیم قسمتی از گیلان که شامل لاهیجان و نواحی آن میشده و سفیدرود فاصل میان آن دو قسمت بوده که قسمت دیگر را بیه پس میگفتند. این سوی رودیان. (یادداشت لغت نامه). رجوع به بیه پس شود
لغت نامه دهخدا
(کُپْ پَ / پِ)
دارای ریش انبوه. پرریش. لحیانی. بلمه. ریش آور
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
زن پیر و پیره زال. (ناظم الاطباء). رجوع به گنده پیر و المعرب جوالیقی ص 272 شود
لغت نامه دهخدا
(کُ هَمْ / هُمْ شَ / شِ)
کهنه کار. آنکه مدتی دراز به حرفه ای اشتغال ورزیده باشد:
در این پیشه چون پیشوای نوی
کهن پیشگان را مکن پیروی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(کُ هَمْ / هُمْ)
پیرفرتوت و سالخورده. مرد بسیار پیر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نام کوهی منسوب بسلسلۀ کاسکاد واقع در بین دو ایالت جاکسون و کلامات از جمهوری اورگون از جماهیر متفقۀ آمریکا دارای قریب 2800 گز ارتفاع، نقاط واقعه در جهت شرقی این کوه عبارت از بیابانها و دریاچه های نمک است برعکس نقاط غربی که بمنظره های دلکش، جنگلها، چراگاهها، مزرعه ها، و آبهای جاری آکنده است، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ / مِ سَ)
آنکه گناهان را بپوشد و ندیده بگیرد. گنه بخش. گنه بخشا
لغت نامه دهخدا
تصویری از کهن پیر
تصویر کهن پیر
پیر فرتوت و سالخورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنه پوش
تصویر گنه پوش
آنکه گناهان دیگران را نادیده بگیرد گناه بخش آمرزنده
فرهنگ لغت هوشیار
ژنده پوش، گدا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بیرون از خانه، نزدیک خانه
فرهنگ گویش مازندرانی
به جلو یا عقب افتادن کار
فرهنگ گویش مازندرانی
سر و رو، سر و محدوده ی آن سر و گردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جلوی حیاط، جلوی خانه، نزدیک خانه
فرهنگ گویش مازندرانی
جلوی تکیه، تکیه ی جلوی حسینیه ها
فرهنگ گویش مازندرانی
محل تکیه، کنار تکیه
فرهنگ گویش مازندرانی
حیاط جلوی ایوان خانه، پرچین، پاشنه ی در، رسیدن به منظور، سامان، مرز
فرهنگ گویش مازندرانی
کنار آتش اجاق، رو به روی اجاق آتش
فرهنگ گویش مازندرانی